«نحوه اندیشیدن شما، نحوه زندگی کردنتان را تعیین میکند.» هنگامی که ریاضیدان و فیلسوف معروف فرانسوی، «رنه دکارت»، پیشگام عصر روشنگری، اندیشه مشهورش را مطرح کرد، در واقع قصد داشت دنیا را متوجه اهمیت آن بکند؛ جمله زیبایی که همه ما حداقل یکبار در زندگیمان آن را شنیدهایم: «میاندیشم، پس هستم». او به تمام چیزهایی که در دنیا وجود داشت شک کرد؛ اما تنها چیزی که بودن را برای او اثبات میکرد، اندیشیدن بود. بنابراین از دیدگاه او اندیشیدن است که به انسان موجودیت و اصالت میدهد. من هنگامی که میاندیشم یعنی وجود دارم؛ اندیشیدن بخش بسیار مهمی از «انسان بودن» ماست و در واقع این اندیشه ماست که می گوید ما چه کسی هستیم و چگونهایم. اندیشیدن یا فکر کردن یکی از نیروهای درونی انسان و کاری ذهنی است. اندیشیدن چنان دارای اهمیت است که انسان را حیوانی تعریف میکنند که میاندیشد. یعنی آنچه او را از خوی حیوانیت و از سایر حیوانها جدا میکند، اندیشه است. بنابراین به جرات میتوان گفت که انسان موجودی است که میاندیشد. اما امروزه فیلسوفان، روانشناسان و مردمشناسان ابعاد مختلف اندیشه را زیر ذرهبینهای خود قرار دادهاند و معتقدند نه تنها اندیشیدن، بلکه چگونه اندیشیدن و به چه چیزی اندیشیدن نیز دارای اهمیت است؛ چنان که میتواند بر سلامت جسم و روان انسان تاثیر بگذارد و حتی کیفیت زندگی او را تعیین کند. بنابراین انسان توسط اندیشههایش قادر است خود را بسازد، برخود اثر داشته باشد و حتی خود را تغییر دهد. از این رو جایگاه اندیشه در زندگی انسان انکارناپذیر است. به قول عطار نیشابوری: «هر چه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو». به عبارت دیگر تو همان چیزی هستی که در اندیشه و فهم تو میگنجد. انسان موجودی است که قادر به دستکاری خودش است و میتواند تغییراتی را که خواهان است در خود به وجود بیاورد. او میتواند بر خوشحالی اش، افسردگیاش، بیقراریش، نگرانی و استرسش اثر بگذارد و درجات آن را کم و زیاد کند. میتواند حال خودش را دگرگون کند. میتواند باعث موفقیت یا سرخوردگی خود شود. میتواند با هدف یا بیهدف باشد. دیندار یا بیدین باشد. شاد یا غمگین باشد. خشن یا آرام باشد و تمام اینها بستگی به این دارد که او درباره خود، زندگی و دنیایش چگونه فکر میکند، چگونه می اندیشد و در جستن چه چیزی است. چنانکه مولانا میگوید: «هر چیز که در جستن آنی، آنی». اگر موفقیت میخواهی و به موفقیت فکر میکنی، موفقیت به دست میآوری. اما اگر ترس از ناموفق بودن داری و مدام اتفاق افتادنش را برای خودت تصور میکنی، قطعا شکست برایت رخ خواهد داد. پس بدان و آگاه باش که به چه چیزی میاندیشی و در جستن چه چیزی هستی؟ «هوراس» شاعر سرشناس رومی به انسان نهیب میزند که: «جرات اندیشیدن داشته باش!» اما شاید امروزه بهتر است بگوییم جرات درست اندیشیدن و زیبا اندیشیدن داشته باش تا بدان وسیله بتوانی بر زندگی و سرنوشتت اثرگذار باشی. بتوانی زیباییها را به زندگیات دعوت کنی و به آرامش و رضایت دست پیدا کنی. بر این اساس کتاب حاضر، کتابی است یاریگر و کوششی است برای کمک به شما تا مثبت و زیبا بیندیشید و از زندگیتان و توانمندیها و قابلیتهایی که هدیه گرفتهاید، لذت ببرید. این کتاب دستهای شما را گرفته و قدم به قدم با شما همراه میشود تا به شناسایی افکارتان بپردازید، آنهایی که آزاردهنده و ناکارآمد هستند را دور بریزید و افکار کارآمدی را که برای ازدواج و زندگی زناشوییتان مناسبتر و کاربردیتر هستند، جایگزین نمایید.