برنامهریزی، فعالیتی آیندهنگر است که از منظر آینده، عناصری از گذشته را که در تحلیل شرایط موجود تحولات مطلوب و چگونگی تحقق آنها مفید هستند برمیگزیند. اندیشه از کنش جریان مییابد و برنامهریزان میبایست آموزهها و اشارههای خود را از عمل و عکسالعمل به نیازهای بازیگران برای اطلاعات، تفسیر، تعریف مساله، ارزیابی و طرحریزی راهبردی بگیرند. برنامهریزی به منظور ارتباط سازمانیافته با ضروریات کنش سیاسی میبایست با اهداف، انگیزهها، احتمالات و ریسکها سروکار داشته باشد. کتاب حاضر در بخش نخست به واژگان پایة برنامهریزی اختصاص یافته است. در بخش دوم، خواننده با چهار سنت عمدة برنامهریزی آشنا خواهد شد. این بخش پس از مروری اجمالی بر دو قرن برنامهریزی این عناوین را شامل میشود: برنامهریزی به مثابة اصلاح اجتماعی؛ برنامهریزی به مثابة تحلیل سیاست؛ برنامهریزی به مثابه یادگیری اجتماعی؛ و برنامهریزی به مثابه بسیج اجتماعی. معضلات برنامهریزی که عمدتا تاریخی سیاسی هستند، موضوع بخش پایانی کتاب را تشکیل میدهد.