از دهه 1980 به بعد که مفاهیم استراتژیک یا راهبردی درسازمانها به تدریج جای خود را بازکرد، مدیریت بازار بیش از بخشهای دیگر مدیریت سازمانها به این رویکرد توجه کردند و آن را در جمع فعالیت خرید و فروش به کار بردند. دراین زمان استفاده از شیوهها و فنون بازاریابی مورد توجه قرار گرفت، بررسیها نشان داده است که ناموفق بودن شرکتها و سازمانها از ناتوانایی آنها در بهرهگیری از فنون بازاریابی و فروش نشأت گرفته است. این شرکتها تحولات بازار و تغییرات الگوی مصرف مشتریان را نادیده میگیرند و به جای روی آوردن به بازاریابی و فروش با روشهای پیشرفته فقط به فروش و کسب سود بیشتر توجه کرده و سود را بر رضایت مشتریان ترجیح میدهند. اکنون که بازاریابی مورد توجه روز افزون شرکتها، سازمانها و ملتها قرار گرفته و از مرحله فروش و توزیع به فلسفه پیچیده برای ارتباط پویای سازمانها یا بازارهایشان تبدیل گشته است، اغلب شرکتهای کوچک و بزرگ رفته رفته از تفاوت بین فروش و بازاریابی آگاه شدهاند و در مرحله سازماندهی بازاریابی خود هستند. ارسلان خانزاده، در این کتاب حاصل 20 سال تجربه خود را در حوزه بازاریابی و فروش، عوامل مهمی چون رضایتمندی مشتریان، تبلیغات، فرآیندهای مربوط به تأمین کنندگان کالا و خدمات و از همه مهمتر نقش منابع انسانی و اهمیت موضوع ارتباطات انسانی را به صورت جدی مورد توجه و بررسی قرار داده است. کتاب مدیریت استراتژیک بازاریابی و فروش با هدف نگاه استراتژیک به موضوع بازاریابی و فروش و آگاهی بیشتر مدیران نسبت به این حوزه از علوم مدیریت و ارتباطات تألیف شده است که در نهایت میتواند راهگشای خوبی برای رونق و توسعه کسب و کار در کشور باشد.