سلین که کودکی حساس و خیال پرداز است، عملکرد خوبی در مدرسه ندارد. مادراو، ماری، در پی شکستی عاطفی تصمیم می گیرد همراه با فرزندش به جزیره ای افسانه ای در دریای بالتیک برود. در زمان رنسانس تیکو براهه، ستاره شناس، دراین جزیره رصدخانه ای مجهز بنا می کند که از آنجا نقشه ی آسمان را به طور کلی به تصویر می¬کشد. با گذر از جنگل ها و سواحل این جزیره ی بکر، سلین و ماری دنیایی را کشف می کنند که در ارتباط با آن زخم های روحی آنها التیام پیدا می کند. این رمان با توصیفاتی ظریف، زیبایی جهان طبیعت را به تصویر می کشد. فرزند آسمانی همچنین بیانگر محبت بی قید و شرط مادر نسبت به فرزند خویش است. معود سیمونو جوانی خود را در جزیره ی موروان گذرانده و سال های متعددی را در نروژ سپری کرده که الهام بخش او درنگارش این رمان بوده است.