- بازدید: 460 بار
- تاریخ آپدیت: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۵۹
به سبد افزوده شد
معرفی مافیای کوبا
هاوانا، پایتخت کوبا – 29 دسامبر 1955… “دون آلساندرو”، “پدرخوانده”ی کوبایی، در میهمانی شامی که برای یاران قابلاعتمادش ترتیب دادهاست، جعبهسیگار بینظیر خود را به میهمانان تعارف میکند؛ جعبهسیگاری که حاوی دو قطعه الماس گرانبهاست… غافل از اینکه همهی یاران قابلاعتمادش، قابلاعتماد نیستند! در میان یارانش، چند دزد خیانتکار و مأموران FBI نیز حضور دارند… آیا “دون آلساندرو” میتواند خیانتکاران را رسوا کند؟ آیا دزدها موفق به فرار میشوند؟ آیا FBI این دار و دستهی فاسد را بهپشت میلهها خواهد فرستاد؟… بیست ونهم دسامبر 1955، هاوانا: در پایان مهمانی شام، دون آلساندرو، در جمع یاران وفادارش خبر از پیشرفت امور تجاری می دهد. ناگهان تلفن در اتاق عقبی رستوران، زنگ می زند. پدر خوانده به دفتر رئیس جمهور باتیستا دعوت شد. او جعبه سیگار با ارزش خود را نزد سرسپردگان می سپارد. باید گفت که جعبه سیگار یک دکمه مخفی دارد که زیر اولین طبقه سیگارها، محلی برای مخفی کردن الماس هایش داشت. در بازی مافیای کوبا، هر بازیکن باید جعبه سیگار را بگیرد و درب آن را باز کند تا: • خیانت کند و تعدادی الماس بدزدد. • به دسته مافیاها وفادار بماند، یک منتقل کننده باشد، یا به صورت یک مامور مخفی عمل کند. در فاز صبح، پدرخوانده جعبه سیگار خود را پس می گیرد. وقتی متوجه گم شدن الماس هایش شود، به فتیله ضربه می زند. او باید جواهراتش را پیدا کند و عاملین را به پوشاندن کفش سیمانی و پرتابشان به خلیج، مجازات کند. پس از بحثهای داغ و حذف خطرناک بازیکنان، پدرخوانده، با کمک سرسپردگان وفادارش، برای پیدا کردن همه الماس به سرقت رفته تلاش خواهد کرد است. آیا او شرافتش را با اتهامات اشتباه از دست خواهد داد؟ آیا سارقان حیله گر پیروز خواهند شد؟ و یا این ماموران مخفی هستند که این اعضای باند مخوف مافیا را پشت میله های زندان می فرستند.