در روزگاری که پاورقینویسهای ارگان سرمایهداری، بیوقفه و در تیراژ میلیونی درحال انتشار کتابهای جلد قرمز با موضوع فحش و فحشکاری به مارکس، لنین، تروتسکی، استالین، مائو و غیره هستند و تمام بدبختیهای نوع بشر از ابتدای تاریخ تاکنون را در چپ، سوسیالیسم و مارکسیسم خلاصه میکنند – بدون اینکه توضیح بدهند که دقیقا شوروی استالین یا چین مائو و پسازآن، چه نسبتی با مارکس یا مارکسیسم دارند - «نولیبرالیسم» در معنای تمام کلمهاش، در قامت یک شیوهی ضدزیستی تخریبگر هوشمند، با آرامشی سریع و کشنده درحال نابودی «همهچیز» است! نقل معروفیست که میگوید: «نمیدانیم سرمایهداری کی تمام میشود، ولی قطعا زمین خیلی زودتر نابود خواهد شد!» این جمله استعاره و چکیدهای از ماجراییست که بر انسان و زمین رفته و خواهد رفت و شرّ اعظم با نام نمادین نولیبرالیسم، عملیاتیاش کردهاست. روشنفکران راستین جهان در تمام این سالها با تحلیل و تفسیر هرآنچه بر ما رفته و خواهد رفت و برشمردن تکتک آسیبها و ویرانیهای این شر مطلق، سعی کردهاند نیروهای مقاومت در میان ساکنان زمین را آگاه کرده و به جنبوجوش وادارند و کتاب «دوستی در عصر اقتصاد: مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم» یکی از تحلیلهای نقادانهی درخشانیست که خواندنش الزامی بهنظر میرسد. «تاد می» کتاب روشنگر و رادیکالش را با ذکر بخش بزرگی از مصائب ناممکنی زندگی در خیمهی نولیبرالیسم آغاز کرده و دوگانهی برساخت جهان نولیبرال یعنی «کارآفرین» و «مصرفکننده» را برابرمان گذاشته و درخصوص بلایی که جهان سرمایه بر سر «دوستی» آورده، بحث میکند. دوستی در عصر اقتصاد، اقامهی دعوای دوستی علیه جهان معنازداییشده است که خیرخواهی از آن رخت بربسته و برای نجات خودمان و جهان باید به آن بازگردیم.