در 7 دسامبر 2010، ماریو بارگاس یوسا جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. سخنرانی نوبل او یک ادای احترام بود به قدرت داستان در الهام بخشیدن به خوانندگان برای جاه طلبی بیشتر، مخالفت و بروز کنش سیاسی. وارگاس یوسا مینویسد: «بدون کتابهای خوبی که خواندهایم، ما بدتر از آنچه هستیم، خواهیم بود، سازگارتر، بیقرارتر، مطیعتر، و روح انتقادی، موتور پیشرفت، حتی وجود نداشت.».درست مثل نوشتن، خواندن اعتراضی است به فقدانهای زندگی. وقتی در داستان به دنبال چیزهایی می گردیم که در زندگی از دست رفته، بدون نیاز به گفتن یا حتی دانستن آن، میگوییم که زندگی آنچنان که هست تشنگی ما را برای قدر مطلق - پایه و اساس شرایط انسانی - برآورده نمیکند. باور داریم که باید بهتر باشد.» سخنرانی وارگاس یوسا استدلالی قوی برای ضرورت ادبیات در زندگی امروز ما است. زیرا همانطور که او به شیوایی می نویسد، «ادبیات نه تنها ما را در رویای زیبایی و خوشبختی غرق میکند، بلکه ما را از هر نوع ظلم و ستم آگاه میکند». تخیل جسو، پویا و بیپایان مولد رماننویس پرویی، ماریو بارگاس یوسا، یکی از غولهای نویسندگی زمان ما، ستودنی است. . . او مانند هر نویسنده بزرگی، باعث میشود آنچه را که همیشه به آن نگاه میکردیم، اما هرگز متوجه آن نشدهایم، به وضوح ببینیم.