الکترا نام نمایشنامه ای است که توسط سوفوکلس تراژدی نویس آتنی قرن پنجم قبل از میلاد نوشته شده است. آگاممنون برای نجات هلن،به جنگ با تروا می رود. او برای قدرت گرفتن از الهه ی شکار و طبیعت (آرتمیس) دختر خود اینفیگنیا را قربانی می کند. آگاممنون پس از ۱۰ سال با پیروزی باز می گردد. اما همسرش کلایتمنسترا با همراهی معضوقه اش اگیستوس، او را می کشد و اگیستوس بر تخت شاهی آگاممنون می نشیند. داستان نمایشنامهٔ الکترا سال ها پس از این اتفاقات شروع می شود. الکترا منتظر بازگشت برادرش اورستس از تبعید است، او خود برادرش را به جایی دور دست فرستاد تا از خطر قتل توسط مادرش در امان باشد. الکترا می خواهد با کمک برادرش برنامه قتل مادرشان را بریزند. مادر الکترا از طرفی خود را در قتل همسرش مقصر نمی داند چرا که آگاممنون دختراشن را قربانی کرده بود. در مدت زمانی که برادر الکترا در کاخ نبود با او همچون برده رفتار می شده. روزی خبر قتل برادرش به کاخ می رسد و کلایتمنسترا بخاطر از دست دادن فرزند دیگرش اندوهگین می شود اما از طرف دیگر چون کسی نیست که به خون خواهی پدر برخیزد خوشحال است. اما این حقه ای بود که اورستس زد و ناگهان وارد کاخ شده خود را به الکترا معرفی می کند و با کمک هم مادرشان را به قتل می رسانند. الکترا از اورستس می خواهد که در کشتن اگیستوس درنگ نکند ولی اورستس اگیستوس را به همان خانه ای که پدرش در آن زندگی می کرد میفرستد و در آن جا زندانی اش می کند تا او هم رنجی که آگاممنون در هنگام مرگ کشیده است را تجربه کند.