«مردمکهای قرمز» نوشتهی جیران ماهتابی(-۱۳۷۰) نویسنده معاصر و جوان ایرانی است. این کتاب رمانی فانتزی است که در ژانر وحشت نوشته شده است. «مردمک های قرمز» داستان دختری ترکمن است که حدود سه قرن پیش، در شب نامزدیاش به طور اتفاقی بوسیله خون آشامی روس گزیده و از آن پس زندگی اش درگیر ماجراهای عجیبی می شود. این رمان نخستین اثر ماهتابی است. ماهتابی در گفتوگوی اختصاصیاش با طاقچه، در خصوص نوشتن این کتاب میگوید که افسانههای قدیمی ترکمنصحرایی که در کودکی شنیده بوده، نقش بسزایی در رشد تخیل و شکلگیری داستانی فانتزی در ذهن او داشته است. این رمان با وجود آنکه فانتزی است اما زمینههای اجتماعی و تاریخی را نیز در خود دارد. در بخشی از کتاب میخوانیم: چشمان مرد به طرز عجیبی سیاه بود. دندان های تیزش میدرخشید... "جرن" نفس های مرد را روی گردنش احساس میکرد. بوی خون و عرق بینی اش را پر کرده بود... و بعد گزشی که تمام اندامش را منقبض کرد. دندانهای تیز را در داخل گوشتش احساس میکرد. مانند کودکی، دست و پا زد اما هیچ فایدهای نداشت. احساس میکرد هرلحظه ممکن است قلبش از شدت درد منفجر شود. تلاشهای او کاملا بیفایده بود و بدنش بهتدریج زیر دستان خونآشام تسلیم شد. احساس میکرد تمام وجودش مکیده میشود، چشمانش سیاهی رفت و جهان دور سرش چرخید. تنها چیزی که در ذهنش گذشت سالور بود. حالا که سالور مرده بود پس او هم باید میمرد. دنیا را بدون سالور نمیخواست و با این فکر، دست از تقلا کردن کشید. علیرغم دردی که داشت آرزو کرد که خونآشام تا آخرین قطرۀ خونش را بمکد، تا بمیرد... و درنهایت همه چیز سیاه شد.