اندیشۀ سیاسی شیعه دارای مولفههایی است که آن را از سایر فرق اسلامی ممتاز کرده است. یکی از این مولفهها تقیه است که جایگاهی مهم نزد شیعیان و پیشوایان دینی آنان دارد. به اعتقاد شیعه عنصر تقیه برگرفته از آیات قرآن (آموزههای صریح) و با روایات فراوانی از طرف -معصومین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. اما در مقابل مخالفینی معتقدند تقیه عنصری ابداعی است که شیعیان به عنوان یک اقلیت دینی با استفادۀ از آن، خود را در انزوای سیاسی قرار دادند. از دیدگاه آنان تقیه بر اساس آیات تنها در مقابل کفّار قابل اثبات است و وسعت در مصادیق آن از جمله، تقیۀ مسلمان در مقابل مسلمان و به ویژه تقیۀ شیعیان در مقابل هم مسلکان، مورد پذیرش نخواهد بود؛ که البته پاسخ به نظریات مخالفین با توجه به ادله (کتاب سنّت عقل) واضح و روشن میباشد. اما پیرامون تقیه بحثهای زیادی مطرح شده و علماء و فقهاء کتابهای بسیار مهمی نیز دربارۀ آن به رشتۀ تحریر درآوردند؛ که غالب این نوشتهها ابحاث کلامی و فقهی است و کمتر زوایای دیگر آن مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است. لذا این پژوهش به دنبال آن است که نقش و جایگاه تقیه را با توجه به اندیشۀ سیاسی شیعه بررسی نموده که آیا تقیه موجب بسط و گسترش اندیشۀ سیاسی شیعه گشته و یا موجب در انزوا قرار گرفتن اقلیت شیعه در مقابل اکثریت عامّه شده است؟ به عبارت دیگر، آیا تقیه توانسته است به عنوان سپری برای حفظ جان شیعیان و پیشوایان آنان عمل نماید و یا اینکه نقش و کارآمدی دیگری را نیز ایفا کرده است؟ و همچنین آیا امروزه هم میتواند در سیاست داخلی و خارجی دولت اسلامی نقش تعیینکننده داشته باشد؟ در پاسخ به طور اجمال میتوان گفت که تقیه نه تنها موجب حفظ جان شیعیان بلکه موجب تداوم و گسترش اندیشۀ سیاسی شیعه در شرایط اقلیت گردیده است؛ و همچنین تقیه نه تنها شیعیان را از سیاستگریزان نکرد بلکه آنان را به تغییر روش مبارزه یعنی پرهیز از مبارزۀ مستقیم با حاکمان ستمگر و روی آوردن به مبارزۀ منفی با آنان، سوق داد.