بیشتر تولیدکنندگان محصولات فرهنگی، از کتاب گرفته تا انیمیشن، سریال و…، پس از خلق چند دنباله از مجموعهای موفق، به ورطه ی تکرار می افتند و مخاطب خود را خسته و ناامید می کنند. اما « سفیر لبخند بچه ها » و همکار تصویرگرش نشان داده که این قاعده در مورد افراد خلاق صدق نمی کند و آنها، نه تنها می توانند خوانندگان و دوستداران شخصیت « آقای خرمالو » را راضی نگه دارند، بلکه با ایده های فوق العاده ی خود، شگفت زده کرده و سر ذوق بیاورند. پنجمین جلد از مجموعه ی پرطرفدار « ماجراهای آقای خرمالو » اثری دلنشین و پر از ایده های جدید است. « شهرام شفیعی » با تیزبینی همیشگی درمورد زندگی روزمره و عادت های مردم، با بزرگنمایی طنزآمیز رفتارهای ناپسند، باعث شده تا مخاطب کودک و نوجوان، آداب و مهارت های زندگی را مطابق فرمایش سعدی از « بی ادبان » بیاموزند و هم زمان، چنان لحظه های شیرینی را با کتاب بگذرانند که آرزو کنند به جای چهار داستان، ماجراهای بیشتری را در اختیار داشت. در نخستین داستان، ماجرای آشنای رژیم لاغری مطرح شده. « مامان اسفناج » تصمیم گرفته که همه گی شب ها، فقط سالاد بخورند و این، سرآغاز حوادثیست غافلگیرکننده. مخاطب کاملا با دو شخصیت اصلی و گرسنه ی اپیزود، « آقای خرمالو » و « آقای گلابی » و خرابکاری های شیرین شان احساس همدردی می کند و کارهای عجیب شان را می پذیرد. هر بیست و دو تکه ی داستان، تلاش مذبوحانه ی دو مرد را برای شکستن رژیم غذایی نشان می دهد و بی حواسی و واکنش های بامزه ی کاراکترها، خنده را به خوانندگان هدیه می دهد. در دومین بخش، ماجرای استخر، ترفندهای شخصیت اصلی برای شنا نکردن را شاهد هستیم چون طبق نظر او، « رخت خواب از آب بهتر است. » آن هم با دلیلی کاملامنطقی: « وقتی سرت را می بری زیر پتو، آب توی گوشت نمی رود! » باید کتاب را بخوانید تا با شاهکارهای شخصیت های دوست داشتنی کتاب همراه شوید و ببینید که « شهرام شفیعی » چگونه، از کارهای معمول در مجموعه های ورزشی و تفریحی، داستانی پر کشش ساخته و نشان داده که می تواند از هر موقعیت، بهانه ای برای شادی فراهم آورد. در سومین بخش، آقای نقاش و شاگردش برای رنگ زدن خانه آمده اند اما، حتی این کار خسته کننده هم، به خلق موقعیت هایی می انجامد که جدی ترین مخاطب هم، نمی تواند در برابر لبخند مقاومت کند. و اما « داستان عیادت » با شروعی خیره کنننده، موقعیت ملاقات شخصیت های آشنای ما با « آقای برف آبادی » بیچاره را که دست و پایش شکسته شرح می دهد: « آقای گلابی » آنقدر پشت سر هم زنگ می زند که همسر آقای « برف آبادی » به دلیل گیر کردن دستش در ماشین ظرفشویی، مجبور می شود ماشین ظرفشوییی را با خودش بیاورد دم در! اما این، فقط آغاز ماجراست و با اتفاقات غیرقابل تصوری رو به روخواهید شد. کلام آخر؛ اگر دوست دارید کودکان و نوجوان تان، با عشق به سراغ مطالعه بروند، مطمئن باشید « ماجراهای آقای خرمالو » انتخاب مناسبی است. شوخی های ساده و صمیمی « سفیر لبخند بچه ها » تا کنون، میلیونها نفر را خندانده و سرگرم کرده و هر روز افراد بیشتری را با خود، همراه می کند.