کتاب می خواستم ببوسمت باران گرفت، اثری است از میلاد اکبرنژاد به چاپ انتشارات نیستان، حاوی مجموعه ای از نمایشنامه ها با عناوین “می خواستم ببوسم ات، باران گرفت، “بوسیدن ات و مرگ، “شاید شبی شوم و شفاف شیطان و “یک غزل هذا جنون العاشقین. اولین نمایش گریزی دارد بر دل تاریخ، نگاهی بر زنان آزاده ای که افتخاری برای دین بودند زنانی که یکی از آن ها طوعه است کسی که مسلم بن عقیل را پناه داد. دیگر نمایش از نجیب و حمیرا که در بیابانی با یکدیگر برخورد می کنند روایت دارد و از تلاش حمیرا برای رهایی و رسیدن به مقصود و اصرار نجیب برای دست یافتن به او، نمایش سوم نگاهی نو دارد به ماجرای یوسف و زلیخا و آخرین نمایش حکایت از مردی دارد که می خواهد در هیبت ملکی خلق را شادمان سازد…