«اشرافیت، سلطنت، دموکراسی» که همراه با دو مقاله دیگر در شکل یک کتاب چاپ شده، در واقع روح کتاب دموکراسی هانس هرمان هوپ است. مولف، در این نوشته که آن را برای بنیاد میزس تهیه کرده و دیوید گوردون بر آن مقدمه ای نوشته، سعی می کند مباحث محوری کتاب دموکراسی را به صورتی شیوا و مختصر بیان کند. او در این نوشتار به بیان حق مالکیت و تبعات آن می پردازد و همچنین با اشاره به تاریخ داوری، اشرافیت و نخبگان طبیعی به نقد گفتمان پیشرفت انگار تاریخ دولت و دموکراسی به عنوان شکل نهایی حکمیت می پردازد و این گذار را به عنوان گذاری معکوس و انحصارطلبانه و در تضاد با حق مالکیت معرفی میکند. این انحصارگرایی که با خلع اختیارات اشراف از سوی شاه و با کمک روشنفکران صورت گرفت و درنهایت به دموکراسی منجر شد، از منظر اخلاقی نیز موجب ترویج رقابت در عوام فریبی و دروغ برای نیل به کرسی صدارت اموری می شود که تحت عنوان بخش عمومی به منبعی برای نقض مالکیت بدل شده و امر داوری و حکمیت را پر هزینه کرده است. از این روی نوشتار حاضر یک بازخوانی تاریخی نیز قلمداد می شود که به نقد انگاره پیشرفت تاریخی و فرایند تکاملی شاکله دولت می پردازد.