مجموعه داستان «نقشههایت را بسوزان» در قالب مجموعه داستانهای برگزیده جایزه ادبی ا. هنری با ترجمه لیدا طرزی منتشر شده است. این کتاب منتخبی از داستانهای برگزیده این جایزه ادبی در سال ۲۰۰۳ را در بر میگیرد که شامل ۱۵ داستان کوتاه است. این کتاب که هر ساله از سوی داوران این جایزه به معرفی آثار داستانی برگزیده در این جایزه ادبی میپردازد، در این شماره از خود به ماویس گلنت از نویسندگان برگزیده در دورههای قبل این جایزه تقدیم شده است. نقطه قابل توجه در اهمیت این آثار نخست به محدوده انتشار آنها باز میگردد. این آثار بنا بر تعریف و رسالت این جایزه ادبی به برترین اثر منتشر شده داستانی در میان نویسندگان انگلیسی زبان ساکن آمریکای شمالی اهدا میشود، از این رو جدای از اینکه مهمترین دلمشغولیهای نویسندگان در بزرگترین بخش از جهان صنعتی را به نمایش میکشد، روایتکننده بخشی از سبک داستاننویسی رایج در آمریکای شمالی نیز هست. در میان صفحات این کتاب با پانزده جهانبینی برای روایت داستان مواجهیم. برخی از داستانهای این مجموعه مانند داستان «آن چیز در جنگل» سعی دارد تا با استفاده از عناصر فولکلور موجود در حافظه نویسنده به روایتی داستانی دست بزند. از سوی دیگر داستانهایی دیگر نیز در این مجموعه قرار دارند که مسئله مهم و اساسی آنها در مواجهه با مخاطب خود تصویر کردن عشقی است انسانی که در گذر زمان دچار نوعی فروپاشی و فراموشی شده است. با این همه حتی در این داستان نیز به فراخور وضعیت سیاسی ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ میتوان به داستانهایی برخورد که نویسنده از نوشتن آنها قصد و نیتی جز محکوم کردن زشتیهای جنگ و توان آن برای نابودی زندگی ندارد. در بین مجموعه همچنین با داستانهایی روبروییم که در آنها سیاست و استعارههای حاکم بر آن دستمایه تحولی بزرگ در زندگی شخصی راوی داستان میشود و جدای از آن میتوانیم داستانهایی را بخوانیم که حول تأثیر لحظهای خاص یا کنشی خاص از زندگی یک شخصیت میگردند، مثل واقعه تکاندهنده داستان «دختر ایرلندی» و خیرخواهی احمقانهای که در داستان «مجسمهای مقدس» مشکلی را برای خانواده سنگتراش ایجاد میکند؛ تمامی این داستانهای تلاشی است برای به نمایش کشیدن الگوهای متفاوت از زندگی انسانی در بستر زندگی شهری. از جمله نکات قابل توجه در این مجموعه حضور از آلیس مونرو نویسنده مشهور و برنده جایزه نوبل ادبیات در آن است. این مجموعه از حیث زبانی نیز راوی تکثری است که مقتضای نگارش پانزده داستان با پانزده جهان بینی است. به عبارت دیگر با وجود قرار داشتن تمامی نویسندگان حول یک جغرافیای زیستی ثابت با عنوان آمریکای شمالی؛ اما تنوع زبان روایت، زاویه دید، پرداخت اجتماعی و حتی دغدغههای نویسنده برای طرح شدن، نشانی است از تمنای نویسندگان آنها برای روایت از جهان با زاویه دیدی بکر و بدیع و منحصر به فرد که به طبع برای بخشی وسیع از مخاطبان ادبیات قابل قبول و دلچسب است.