امیر دژاکام در میان نمایشنامهنویسان و کارگردانان تئاتر در ایران به نوعی یک معترض است. کارگردانی که همواره اعتراضش به نظام فکری جامعه و نظام فکری مدیریتی حاکم بر آن به سبک و سیاقی منحصر به فرد ارائه شده است و شاید از همین منظر است که مدتها فعالیت خود را از صحنههای اجرا به دانشگاه محدود کرده است؛ هرچند که همزمان با انتشار این دفتر از نمایشنامههایش بود که اعلام کرد دوباره تصمیم دارد به صحنههای اجرای نمایش باز گردد. «یک نامه عاشقانه سانسورشده» که مجموعه نمایشنامه های مونودرام است را نیز باید صدای بلند شده اعتراض دژاکام بر سر ساختارهای فکری جامعه پیرامونش دانست که این بار بدون رتوش پیش چشم مخاطب قرار گرفته و آنچنان بیپروا با او صحبت میکند که حتی گاه نویسنده ترجیح داده تا بخشی از آنها را به صورت نیمه تمام باقی بگذارد و شاید انتخاب پسوند سانسورشده برای عنوان کتابش را نیز بتوان به همین مساله مرتبط دانست. مجموعه نمایشنامههای دژاکام در این کتاب با واگویههای مردی به نام پرویز در یک نامه عاشقانه سانسورشده شروع میشود. پرویز در یک مونولوگ بلند و در قالب یک نامه خطاب به فردی که در واقع روان و حافطه اجتماعی و عاطفی مخاطبانش است، ساختار زیستی آنها را به چالش کشیده و در قالب یک سیر تاریخی پیش چشم آنها به تحرک واداشته و آنها را به قضاوت مینشاند. نمایشنامه آنتیتاتر از این مجموعه را میتوان عصاره نگاه انتقادی دژاکام به ساختارهای فکری حاکم بر هنر تاتر دانست که در آن نیز یک روایت تک صدایی و چند وجهی از زبان زنی به نام پوران به مخاطب عرضه میشود. این نمایشنامه با بهره گیری هوشمندانه نویسنده از نوستالژیهای فکری مخاطب در قالب عبور نمادین تصویر برخی هنرمندان از صحنه نمایش و یا بازسازی توام با کنایه برخی از دیالوگهای خاطره انگیز آثار سینمایی قدیمی به نوعی مانیفست انتقادی دژاکام درباره هنر نمایش را در خود جا میدهد. نمایشنامه نیمه تمام دیجیتال دراگ از این مجموعه نیز واگویهای است نیمه سیاسی و نیمه احساسی درباره جنگ دانست که در آن نویسنده در قالب دیالوگی دو نفره میان یک مادر و فرزند به نظام جنگی حاکم بر جهان به ویژه خاورمیانه و سوریه میپردازد. نمایشنامه شنگرف به رنگ سیاه هم در این مجموعه نمایشنامه ای است بدون راوی ویژه. دژاکام این نمایشنامه نیمه تمام را در قالب یک واگویه بلند بدون انتخاب و معرفی شخصیت و موقعیت اجرا تألیف کرده است. گویی این منولوگ بلند برای هر فردی در هر موقعیتی نوشته شده و نویسنده او را در مقام اجرای آن مختار قرار داده است. این الگو در نمایشنامه پنج بندی طلسم نیلوفر نیز تکرار شده و پنج بند آن به شیوهای طراحی شده که بیش از هر چیز به یک دلنوشته بلند میماند اما به نظر میرسد نویسنده تصمیم داشته دست را برای اجرا و انتخاب کاراکتر اجراکننده باز بگذارد. «یک نامه عاشقانه سانسورشده» در یک نگاه کلی مجموعهای از آثار نمایشی را در خود جای داده که بیشتر از دارا بودن موقعیتی برای اجرا به خواننده ایدههایی برای اجرا، نوشتن متن و نیز پردازش آن میدهد. شاید به همین بهانه بتوان این کتاب را دربرگیرنده متنهای نمایش زایایی دانست که دانشجویان و علاقهمندان به متون چند وجهی نمایشی را میتواند به خود جلب کند.