کتاب «عاشک کافه» رمان دوم از مجموعهٔ سه جلدی «تجربههای مدیریتی»، نوشتهٔ علی صادقی است که جلد اول آن با نام «کافه وصال» چاپ شده است؛ رمانهایی که داستان هر کدام از آنها، در سه کافهٔ مختلف در سه گوشهٔ مختلف دنیا میگذرد. «کافه وصال» در تهران و «عاشک کافه» در استانبول گذشته است. علی صادقی در «عاشک کافه» تلاش کرده است تا مفاهیم اقتصادی و مدیریتیای را که در زندگی شخصی خودش تجربه کرده است، در قالب داستان روایت کند. همین موضوع، مفاهیم سنگین مدیریتی را بسیار سادهتر و ملموستر به خواننده منتقل میکند. «عاشک کافه» در نکوهش مدیرانی نوشته شده است که به «خوببودن» راضی میشوند و درنتیجه «عالیبودن» را از خود و تیمشان محروم میکنند: «گاهی فکر میکنم چیزی که دنیا کم دارد، چیزهای عالی است. مدارس عالی، دولتهای عالی، آدمهای عالی، کتابهای عالی، شرکتهای عالی و گاهی مدیران عالی؛ اما دنیا پر از چیزهای خوب است. خوبها دنیا را پر کردهاند و ما را راضی و سیر نگه میدارند، چراکه خوببودن آسان است و عالیشدن مشکل. اغلب شرکتها هرگز نمیتوانند به قلهٔ موفقیت صعود کنند، زیرا در بهترین حالت در دامنههای «خوب بودن» اسکان میکنند و همانجا میمانند.»