کتاب پژواک زندان Pejvak-e Zendan
ناشر: نیستان
نویسنده: مرتضی بهشتی
گروه بندی: حقوقی
- قطع: رقعی
- نوع جلد: شومیز
- تعداد صفحه: 286
- شابک: 9789643376673
- نوبت چاپ: 1
- سال چاپ : 1393
- کد محصول: 84372
- بازدید: 576 بار
- تاریخ آپدیت: ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۰۷
به سبد افزوده شد
ناشر: نیستان
نویسنده: مرتضی بهشتی
گروه بندی: حقوقی
دکترمرتضی بهشتی پژوهشگر و وکیل دادگستری در جدیدترین اثرش به نام «پژواک زندان»، در رویکردی اجتماعی و حقوقی به زندان و زندانی و جامعه پیرامونی آن، به گونهای به این پدیده سیاه نگاه کرده است تا بتواند پژواک بیزندانی را به ارمغان بیاورد. زیرا زندان و زندانی در هر جامعه و حکومتی تنها نهادی است که تماما هزینه است و سودی را برای فرد و حاکمیت ملی و سازمانی در برندارد و عقل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی هر نظامی براین باور است که هزینههای بی فایده را ازبین برده یا به حداقل ممکن برساند. نویسنده دراین اثر بدون ورود به جامعه آرمانی، به امور بدیهی اشاره میکند که باید در رفتار با زندانی و خانواده آن مورد توجه قرارگیرد تا به یاری آنها بتوان بار رفتاری ناشی از زندانی شدن انسان را کاهش دهد و بایستهها و نبایستههای برخورد با زندانی و خانوادهاش را بازگو کند. دکتر بهشتی در این کتاب خواسته است بگوید: در قبل و بعد از صدور حکم به زندان، صرفا این فرد متخلف نیست که به زندان میرود، بلکه بار منفی رفتاری وی را خانواده و جامعه نیز میپردازد، از اینرو ضمن این که باید به گونهای هزینه تخلف را بالا ببریم و مجرم بداند تاوان جرمش را باید متحمل شود، لکن باعث از بین رفتن هویت فردی و اجتماعی وی نشود و موجب تضییع حقوق وی نگردد. و با همین رویکرد است که نویسنده باور دارد که چون با زندانی کردن مجرم، قصد نابودی وی را نداریم، بنابراین مرخصی و ملاقات با خانواده و… حق اوست و تحت هیچ شرایطی حق محدود کردن و مشروط کردن به اموری و یا موافقت مسئولی را نداریم؛ زندانی هم باید تاوان جرمش را بدهد و هم باید زندگی کند. منطق حقوق و تربیت دین به ما اجازه نداده است در زندان، زندگی را از زندانی بگیریم و او را پس از طی دوران حبس، فردی ذلیل و سست و بیاراده و بیخاصیت تحویل جامعه بدهیم. زندان، به خودی خود زندانی را دربند میکشد ولی نباید آییننامهها و مقررات مربوطه چهرهای از زندان و زندانی را ترسیم کند که چنین باور کنیم زندگی زندانی هم در دست ماست و میتوانیم به آن بیتفاوت باشیم و یا تداوم آن را به بایدها و نبایدهایی مشروط کنیم. خالق زندگی خدای مهربان است و منزلگاه پایان زندگی هم بازگشت به سوی اوست و تحت هیچ دلیل و مصلحتجویی نمی توان زندگی چنین آفرینشی را از او سلب کرد و باید زندانی را بیماری تلقی کرد که به حکم قانون و در نتیجه بیمبالاتیهایی گرفتار زندان شده است تا از تسری بیماریاش به جامعه جلوگیری شود، نه اینکه فکر کنیم زندگی او را صاحب شدهایم و میتوانیم برای او هرگونه تصمیمی بگیریم. با ملاحظه مطلب فوق، نویسنده کتاب «پژواک زندان» بر این نکته اذعان دارد که چون آثار جرم و زندانی شدن مجرم به گستردگی جامعه میباشد، باید اقدامات تأمینی و درمانی نسبت به زندانی شامل خانواده او وجامعه پیرامونیاش نیز باشد.