از میان ش نهای روان صحراها گرفته تا سرزمینهای یخ زده قطبی؛ از اقیانوسهای پهناور تا جنگلهای کهن و فلاتهای مرتفع فرقی نمیکند هر جایی که انسانها اولین بار در آن مکان گرد هم آمده اند این سوالها همیشه با آنها بوده است ما که هستیم؟ چطور به اینجا آمده ایم و به کجا میرویم؟ این سوالها همواره و به شکلهای مختلف در زندگی انسانها نمود یافته است سوالهایی که بارها و بارها به زبان آوردهاند؛ موضوع بسیاری از نقوش حکاکی شده بر دیواره غارهایشان بوده است؛ در الگوی منظم و تکرار شونده فصل،ها در آیین و رسومهای مربوط به تولد و مرگ و حتی جنگ و عشق ورزی حضور داشته اند. امروز هم همان سوالهای روزهای نخستین گریبان انسان مدرن را رها نکرده است اگر یک ویژگی وجود داشته باشد که نوع بشر را از انواع دیگر موجودات متمایز کند، قدرت مطرح کردن این سوالها تحمل رویارویی با آنها و نیاز ما به قرار گرفتن در ضرباهنگ عظیم تغییر و پیوستگی است. گاهی اوقات محققان و نویسندگان مکتب ،یونگ به چشم عموم خوانندگان مبهم و گیج کننده به نظر میرسند؛ زیرا اغلب در آثارشان بسیار به اسطوره ها ارجاع میدهند. آنها عموما از افسانههای کهن در مطالبشان بهره می.گیرند این داستانها زیبایی خاصی به مطالب میبخشند اما فایده و کاربردشان از منظر روان شناسی برای بسیاری از خوانندگان این آثار هنوز مبهم است خوانندگان آثار مکتب یونگ معمولا دو نوع طرز تفکر درباره پیروان این مکتب دارند یا سعی میکنند با شیوه و عملکرد آنها کنار بیایند یا در بدترین حالت پیروان مکتب یونگ را افرادی با ذهنهای ،گنگ ترسناک و رازآلود میدانند. کتاب حاضر تلاشی است برای روشن کردن این موضوع که چرا روان شناسان مکتب یونگ تا این اندازه وامدار اسطوره ها و داستانهای اساطیری اند.