در حالیکه جای خالی یک رمان روانشناسانه با تکیه بر تحلیل شخصیت پیچیده و کم شناخته زن ایرانی به شدت حس میشد، دکتر مهدی پوررضائیان این داستان بلند و خواندنی را به بازار نشر روانه کرد. در این رمان یک روانپزشک زن، در رویدادهایی کاملا شگفت، چنان فردیتی را از خود به نمایش میگذارد که خواننده نام او، عطش را شاید تا سالهای مدید در خاطر خود نگه دارد. درباره قهرمان این رمان یادداشتهای متعددی نوشته و چاپ شده است؛ ولی بهترین جمله شاید این باشد که: خانم دکتر عطش نشان میدهد که زن ایرانی هرگاه بخواهد، تاریخ و سیاست و کار و جنسیت را تعریف میکند، آنقدر آسان که بال روسریش را باز کند یا ببندد.