به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب یک رویا و دو بستر Yek Roya va do Bestar

نویسنده: خسرو باقری

گروه بندی: اجتماعی

موجودنیست!
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحه: 346
  • شابک: 9786006996950
  • نوبت چاپ: 2
  • سال چاپ : 1400
  • کد محصول: 84722
  • بازدید: 300 بار
  • تاریخ آپدیت: ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۱۳

معرفی کتاب یک رویا و دو بستر

در دیدگاه سنتی که به‌طور روشن تا زمان ارسطو قابل‌ریشه‌یابی است، تقسیم‌بندی قاطعی وجود داشت که براساس آن، جایگاه مشخصی برای حقیقت، عدالت، و مهارت درنظر گرفته می‌شد. ارسطو با تفکیک میان عقل نظری، عقل عملی، و ابداع یا فناوری، جایگاه محکم و متمایزی برای: ۱) حقیقت در عرصه عقل نظری؛ ۲) عدالت در عرصه عقل عملی؛ و ۳) تناسب و کارایی در عرصه ابداع یا فناوری، فراهم کرده بود. بر این اساس، فرد می‌توانست تصمیم بگیرد که هرگاه با دانشی دربارۀ واقعیت‌های مستقل از آدمی سروکار دارد، آن را با معیار حقیقت و درستی بسنجد و در خانۀ عقل نظری جای دهد و هر زمان با موقعیت‌های بشری و اقدام‌های اخلاقی سروکار دارد، آن را با معیار اعتدال و عدالت بسنجد و در خانه عقل عملی قرار دهد و درنهایت، هرگاه با نوآوری‌های بشری سروکار داشت، آن را با معیار کارایی بسنجد و در خانه مهارت و فناوری مستقر کند. اکنون، در زمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا این مرزبندی سنتی را درنوردیده و رابطۀ بسیار پیچیده‌ای میان سه قلمرو یادشده ایجاد شده است. به‌طور خاص، آنچه از آن با عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش(۳)» یا «تجاری شدن دانش(۴)» یاد می‌شود، می‌رود تا به معیاری برای سنجش همۀ نیروهای آدمی، اعم از عقل نظری، عقل عملی، و خلاقیت، و دستاوردهای آن‌ها تبدیل شود. این پدیده به این سبب شگفت‌آور است که درحال تبدیل شدن به بازی یگانه‌ای است که همۀ دانشگاه‌ها را در سراسر دنیا به پیروی از قواعد خود وامی‌دارد. همگان یا در این بازی شرکت می‌کنند و یا در کنارۀ انزوا باقی می‌مانند. کشور ما و دانشگاه‌های آن نیز از این ماجرا مستثنا نیستند و ازهمین‌رو مدتی است که شاهد رواج شعارهای این بازی همچون «تبدیل کردن دانش به ثروت» و ایجاد جایگاه‌های ویژه، و البته بسیار محترمی، مانند «پارک‌های علم و فناوری» برای اجرایی کردن این شعارها هستیم. آنچه بررسی پدیده «تجاری شدن دانش» را در جامعۀ ما ضروری می‌کند، این است که اندیشمندان بزرگ ما در گذشته، به تبع حکیمانی مانند ارسطو، حقیقت را در خانۀ عقل نظری گرامی می‌داشتند و از درآمیختن آن با کارایی پرهیز می‌کردند و یا در پی افلاطون می‌رفتند و دانش را یک‌باره امری آسمانی درنظر می‌گرفتند که استقرار آن در فعالیت‌های ثروت‌اندوزانه به‌هیچ‌روی روا شمرده نمی‌شد. حال، مسئله‌ای که با آن روبه‌رو هستیم این است که چگونه دانشگاه‌های ما وارد بازی تجاری شدن دانش شده‌اند و آیا نسبت آن را با گذشتۀ دیرینه ما سنجیده‌اند، یا ناسنجیده تن به این بازی سپرده‌اند و سرانجام اینکه چنین سنجشی، چه نتیجه‌ای خواهد داشت و چه راهی را پیش روی ما خواهد نهاد. این مسئله و پرسش‌هایی که از درون آن برمی‌خیزد، انگیزه‌ای برای نگارش این مقاله است.