بین المللی شدن آموزش عالی یکی از موضوعاتی است که توجه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در ایران را به خود جلب کرده است. آنها در تلاش هستند با اتخاذ تدابیر و سیاست هایی، از مزایا و امتیازات این روند برای توسعه ظرفیت های علمی خود استفاده نمایند. هم اکنون از منظرهای مختلفی این موضوع مورد توجه سیاست گذاران عرصه نظام آموزشی کشور قرار دارد. هدف این مقاله ارائه الگویی است که بین المللی شدن را به عنوان یک سیاست فرهنگی مورد توجه قرار می دهد. برای حصول این هدف، از روش تحقیق کیفی از نوع توصیفی-اکتشافی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران بین الملل دانشگاه ها و صاحب نظران حوزه بین المللی شدن آموزش عالی کشور بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری راهبردی و هدفمند، سیزده نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل داده ها هم تحلیل محتوای استقرایی از نوع تحلیل مضامین بوده است. برای اطمینان از روایی داده های پژوهش، از دو روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان و بازبینی توسط اساتید و متخصصان آموزش عالی استفاده شد. نهایتا از 131 کد باز استخراج شده از مصاحبه ها، مطالعه الگویی چهاربعدی را بازنمایی می کند که ابعاد آن عبارتند از: مقوله حکمرانی، محیط بین الملل، محیط داخلی) فرهنگ ملی (و همچنین دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی که برای هر مورد می بایست سیاست های مناسبی اتخاذ شود.