علم در این معنا که در بستر جامعه و به مدد نهادهای اجتماعی واسطی چون مراکز تحقیقاتی، اجتماعات علمی، دانشگاهها، کانونهای تفکر و اندیشه و...، تولید و مصرف میشود، پدیدهای اجتماعی است. دستاوردهای علمی همیشه زندگی اجتماعی انسانها را دستخوش تحول و دگرگونی میکند. این تحول و دگرگونی تنها سطوح خاصی از حیات اجتماعی انسانها را دربرنمیگیرد بلکه عادیترین و پیش پا افتادهترین لایههای زندگی را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد. امروزه تکنولوژی به عنوان محصول تولید اجتماعی علم به صورت گستردهای در زندگی روزمره مردم مصرف میشود و در هر لحظه شکل زندگی اجتماعی مصرفکنندگان را در همان زندگی روزمرهشان متحول میکند. هیچکس امروزه خود را بینیاز از فراگیری یا به بیان دیگر مصرف اجتماعی علم احساس نمیکند. از خردسال تا سالمند اگر بخواهد در جامعه به کنش بپردازد ناچار است وارد فرایند اجتماعی مصرف علم شود. این ورود همگانی به فرایند مصرف اجتماعی علم، چالشهای بسیاری نیز به دنبال دارد. مصرف، گاه بسیار سریعتر از تولید رخ میدهد و این خود دربردارندۀ نوعی تاخر فرهنگی است. تاخر فرهنگی در اینجا به معنای مصرف بیپشتوانۀ دانش است. به طور مثال بسیاری از شبکههای اجتماعی مجازی به عنوان محصول جذاب دانش در عصر جدید به مدد گوشیهای هوشمند که آن هم از محصولات چنین دانشی است مصرف میشود بیآنکه دانش سواد رسانهای به اندازه مصرف محصولات فوقالذکر عمومیت داشته باشد. این تاخر، آسیبهای بیشماری در مصرف اجتماعی علم به بار میآورد که نتایجش گاه اثرات اجتماعی جبرانناپذیر دارد. امروزه برای جلوگیری از چنین آسیبهایی باید در اندیشۀ رفع چنین تاخری بود. به همین سبب، تامل در باب مناسبات علم و جامعه به یکی از اولویتهای تحقیقاتی حوزۀ مطالعات اجتماعی و فرهنگی علم تبدیل شده است.