به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب درآمدی بر اقتصاد آموزش عالی Daramadi Bar Eghtesad Amoozesh Aali

گروه بندی: آموزشی

موجودنیست!
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحه: 780
  • شابک: 9786008905684
  • نوبت چاپ: 1
  • سال چاپ : 1397
  • کد محصول: 84936
  • بازدید: 462 بار
  • تاریخ آپدیت: ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۵۷

معرفی کتاب درآمدی بر اقتصاد آموزش عالی

همه‌ساله هزینه‌‌های هنگفتی (چه به‌صورت رسمی و چه غیررسمی، چه این هزینه‌ها را دولت تأمین کند و یا خود افراد بپردازند) صرف آموزش عالی می‌شود. از طرف دیگر، افراد بخش زیادی از دورۀ زندگی خود را در مدارس ابتدایی تا متوسطه و موسسات آموزشی فرامتوسطه و مختلف دیگر سپری می‌کنند. اگر بپذیریم که عقلانیتی در پس این کار نهفته است، این سوال پیش می‌آید که چرا دولت‌ها و خود مردم به آموزش تا این اندازه اهمیت می‌دهند. «قانون رفتار عقلائی» به ما پیام‌ می‌دهد که این کار مردم و دولت‌ها باید توجیه منطقی داشته باشد. آیا این توجیه منطقی را باید در حوزۀ مصرف جستجو کنیم و بگوییم افراد وقتی به دنبال دانش‌اندوزی می‌روند، هدفشان کسب لذت (مطلوبیت) ناشی از مطالعه است، یا اینکه آن را در حوزۀ تولید بجوییم و بگوییم که دانش‌اندوزی گونه‌ای از سرمایه‌گذاری است که مثل هر سرمایه‌گذاری دیگر با هدف کسب سود انجام می‌شود؟ از دهۀ شصت قرن بیستم میلادی، این فکر در مورد آموزش مورد توجه قرار گرفته که آموزش سرمایه‌گذاری است. طبیعی است که وقتی بحث سرمایه‌گذاری به‌میان می‌آید، پای علمی که به انسان کمک می‌کند تا درست تشخیص دهد که چگونه منابع کمیاب را به نیازهای بی‌شمار تخصیص دهد، یعنی علم اقتصاد، به‌میان کشیده شود و شاخه‌ای از علم اقتصاد که با نگاه اقتصادی به آموزش می‌پردازد متولد شود که ما آن را به‌عنوان‌‌ اقتصاد آموزش می‌‌شناسیم. البته اگر آموزشْ مصرف هم تلقی شود، باز باید به علم اقتصاد روی آورد و تحلیل نظری رفتار منطقی مصرفی را از آن درخواست نمود. اگر بخواهیم دقیق و منطقی قضاوت نماییم، واقعیت این است که آموزش و آموختن هر دو جنبۀ مصرف و سرمایه‌گذاری را داراست، به‌گونه‌ای که می‌توان پذیرفت که افراد نه با هدف سودیابی اقتصادی، بلکه تنها با هدف کسب مطلوبیت مصرفی اقدام به آموختن نمایند. معمولا هم نگاه مصرفی و نگاه سرمایه‌گذاری هم‌زمان در روی‌آوری به آموزش وجود دارد. این نگاه تلفیقی اختصاص به افراد ندارد، بلکه دولت‌ها را هم شامل می‌شود. در واقع هدف دولت‌ها، که «حداکثرسازی مزیت اجتماعی» می‌باشد، در هر دو حوزۀ مصرف و سرمایه‌گذاری جای طرح دارد. اقتصاد آموزش شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به کاربرد منطقی تخصیص منابع برای آموزش انسان­ها می‌پردازد. ظاهرا اولین تحقیقات در این زمینه را شخصی به نام ویلیام پتی در قرن هفدهم میلادی انجام داد که در مورد زیان ناشی از تلفات جانی در جنگ و ارزش ازدست‌رفته به‌خاطر کیفیت نیروها بود. اما معروف‌ترین نام در این زمینه تا قبل از ۱۹۶۰ آدام اسمیت است. او دو نظر اصلی در اقتصاد آموزش دارد: نخست اینکه منبع اصلی پیشرفت را مهارت نیروی انسانی می‌داند و دوم اینکه معتقد است رقابت بین مراکز آموزشی کارایی این مراکز را افزایش خواهد داد و این امر از طریق دادن حقوق و پاداش مناسب به معلمان و استادان و پرداختن شهریه از سوی والدین قابل‌اجراست. پس از آدام اسمیت، افرادی همچون والش، دنیسون، بیکر، و دیگران در این زمینه تحقیقاتی انجام دادند و در مطالعات خود تلاش کردند که ماهیت و ریشۀ اصلی نوسانات اقتصادی را با متغیر جدیدی به نام آموزش توجیه کنند. اما اگر از پرداخت‌های محدود تاریخی به این موضوع چشم بپوشیم، اقتصاد شاخۀ علمی جوانی است که رشدی چشمگیر و تند داشته است. گسترش امر آموزش بین ملت‌ها و انتظار آن از دولت‌ها، به‌عنوان‌‌ یکی از وظایف اصلی، موجب شد که بعد مالی و اقتصادی آموزش در برنامه‌ریزی‌های ملی لحاظ و آموزش‌وپرورش تبدیل به فرایندی هزینه‌بر و با ابعاد گستردۀ اقتصادی شود. البته اقتصاددانان به آموزش از زاویۀ خاصی توجه می‌کردند و آن تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص بود. دلیل دیگری که باعث رشد سریع اقتصاد آموزش شد حالت بین‌رشته‌ای اقتصاد آموزش بود. برخی نظریه‌های اقتصادی، ازجمله نظریه‌ رشد و توسعۀ اقتصادی و نظریۀ سرمایۀ انسانی، رابطۀ دوسویه‌ای با اقتصاد و آموزش دارند. این حالت دوسویگی در مباحثی مانند برنامه‌ریزی آموزشی، آموزش حرفه‌ای و آموزش بزرگسالان نیز دیده می‌شود.