در قرن نوزدهم، اصلاح طلبان ایرانی میخواستند یک کشور مستقل و مدرن ایجاد کنند که بتواند روی پای خود بایستد. با این حال، با محدودیت نفوذ خارجی، جهل و بی تجربگی، تلاشهای آنها برای صنعتی شدن یک شکست گزاف بود. هنگامی که رژیم پادشاهی در سال 1925 مدرنیزاسیون کشور را به دست گرفت، نمونهای متفاوت از تلاش دولت برای سازماندهی اقتصادی در خاورمیانه را آغاز کرد. اما مردم ایران هزینه نوسازی کشور خود را با مالیاتهای سنگین، شرایط بد معیشتی و حکومت دیکتاتوری پرداختند. و اگرچه اتحاد کارگران شکست خورد، و شرایط بد کار، دستمزدهای پایین و فقدان قوانین کار پا بر جا ماند، رضاشاه منفور از قضا توانسته بود رویاهای اصلاح طلبان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را محقق کند. ویلم فلور از منابع و اسناد اولیه و همچنین آمار برای تجزیه و تحلیل هزینهها و منافع تلاشهای ایران برای نوسازی صنعتی از دهه 1850 تا 1941 استفاده میکند. همچنین با نگاهی بیطرفانه به انگیزهها، زمینهها و تمایلات حاکمان ایران برای صنعتی شدن و گذار از اقتصاد سنتی روستایی میپردازد. زمینههای شکلگیری اتحادیهها و اعتصابات و اعتراضات کارگری در صنعت نوین ایران، بخش دیگری از کتاب حاضر را شکل میدهد. خواندن این تحقیق برای هر کسی که به جزئیات تاریخ اقتصادی ایران مدرن علاقه دارد ضروری است.