عصر حاضر، عصر دگرگونیهای عمیق و همهجانبه در جوامع است. بررسی و تحلیل این دگرگونیهای اجتماعی، یکی از مهمترین موضوعاتی است که توجه صاحبنظران و پژوهشگران اجتماعی را به خود جلب کرده است و به یک ضرورت کارکردی برای مدیریت اجتماعی تبدیل شده است. جامعه ایران نیز بهعنوان بخشی از جامعه جهانی، در سالها و دهههای اخیر شاهد دگرگونیهای بسیاری بوده است. این دگرگونیها سطوح خرد و کلان جامعه را دربرگرفته و توجه صاحبنظران مسائل اجتماعی و مدیران و برنامهریزان کشور را به خود جلب کرده است. تغییرات عمیقی که در روابط و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی، رخ داده است تا حدی ناشی از تغییراتی است که در سطوح خرد اجتماعی و فردی صورت گرفته است و البته خود نیز دگرگونیهای فراوانی را در سطوح فردی و اجتماعی ایجاد کرده است. شناسایی جنبههای ثبات و تغییر در سطوح خرد اجتماعی و فردی، بهویژه در باورها، نگرشها و رفتار گروههای مختلف اجتماعی، برای سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه امری ضروری است. برای رسیدن به این شناخت، لازم است انجام طرحهای پیمایشی طولی در دستور کار موسسات تحقیقاتی کشور قرار گیرد. خوشبختانه بخشهایی از مدیریت اجتماعی و سیاسی جامعه به این ضرورت توجه داشته و مدتی است که اجرای منظم و همهجانبۀ پژوهشهای پیمایشی، و بهخصوص پژوهشهای پیمایشی طولی، برای آگاهی از گرایش افکار عمومی و تغییرات آن در طول زمان، در برنامۀ کار دستگاههای اجرایی و پژوهشی قرار گرفته است. اگرچه برای مدیریت و برنامهریزی اجتماعی، آگاهی از نگرشهای همۀ اقشار جامعه لازم است، اما، آگاهی از نگرشهای برخی از اقشار اجتماعی بهدلیل جایگاه ویژۀ آنها از اولویت بیشتری برخوردار است. دانشجویان و دانشگاهیان ازجمله این گروهها هستند که در جامعۀ جدید موقعیت ممتازی دارند.