اتحادی بزرگ میان طبقه سالاری چین و طبقه سالاری بدون ملیت رهبران شرکتهای چند ملیتی؟ مدل مرکانتیلیستی که توسط «دولت حزبی» چین بر این کشور تحمیل شده است، به کسب و کار این شرکتها کمک میکند. این مدل که بر پایهی سرکوب نیروی کار و روشهای پروتکسیونیستی، به خصوص پولی، بنا شده، اجازهی افزایش منافع و صادرات تا سطوح حداکثری را میدهد. هرچقدر دستمزدها پایینتر و ارزش یوآن کمتر از واقع باشد، این منافع بیشتر خواهند بود و نیز بازار چین در نتیجهی حضور بنگاههای غولپیکر رقیب یکدیگر، توسعهی بیشتری خواهد یافت. آمریکا که میبایست به عدم موازنهی تجاری خود که برای صنایعش مهلک است، پایان میداد، تاکنون سیاست خود را معطوف به خلق پول نموده تا زیر فشار لابیهای شرکتهای چند ملیتی خویش، وضعیت کنونی روابط خود با چین را حفظ کند. اروپا، «مرد بیمار» جهان، تحت تاثیر آلمان است، آلمانی که او نیز مرکانتیلیست بوده و این موقعیت را تا حدی مدیون یورو است! مذاکرات پنهانی در راستای ایجاد شراکتهایی میان کشورهای حوزهی اقیانوسهای اطلس و آرام به جای آنکه منجر به حفاظت در برابر تهاجم اقتصادی چین شوند، با این ریسک بالا مواجهاند که به تضعیف دولتها به نفع شرکتهای چند ملیتی بینجامند. این شرکتها همراه با دولت حزبی چین افول کلی نظامهای دموکراتیک در جهان و افزایش نابرابریها را موجب میشوند. اقتصاددان، استاد بازنشستهی دانشگاه و دارنده کرسی jean monet اتحادیهی اروپا، ژان پل گیشار، در دانشگاه نیس سوفیا آنتی پولیس فرانسه و نیز در دانشگاههای روسیه (دانشگاه دوستی ملل روسیه در مسکو و دانشگاه بایکال در شهر ایرکوتسک) تدریس میکند. او در انجمنی از اندیشمندان اقتصاد کلان به نام cemafi international حضور فعال دارد. وی همچنین به همراه دوست خود، آنتوان برونه، کتاب «هدف سلطه طلبانهی چین، امپریالیسم اقتصادی» (انتشارات L harmattan فرانسه، 2011، دارای نشان افتخار جایزی turgot) را به نگارش در آورده که به نه زابان انتشار یافته است.