"احزاب سیاسی" یکی از ارکان مهم «توسعهی سیاسی» در دنیای امروز میباشند. اغلب اندیشمندان سیاسی وجود احزاب را مایهی توسعه و ثبات سیاسی، افزایش مشارکتهای سیاسی - اجتماعی و عامل تحقق و تحرک دموکراسی میدانند. علیرغم این اعتقاد، عدهای هم نسبت به این پدیده انتقاداتی دارند که وجود آن را مایهی تفرقه، تشتت و بی ثباتی سیاسی - اجتماعی میدانند. اما آنچه از تجربهی کشورهای موفق در زمینهی احزاب فهمیده میشود احزاب میتوانند حلقهی ارتباط مناسبی جهت مشارکت سیاسی بهینهی مردم در عرصهی حکومت باشند. تجربهی احزاب سیاسی در ایران به دوران انقلاب مشروطیت باز میگردد، اما متأسفانه تاریخ تحزب در ایران بیانگر نوعی ناکارآمدی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بوده است. تجربهی تحزب در ایران به خوبی نشان میدهد که این پدیده نتوانسته به طور مطلوب کارویژهها و اهداف مورد نظر را تأمین کند و معمولا در نحوهی شکلگیری، تداوم حیات حزب، کارویژههای عضوگیری و تعیین خط مشیها و... با نقصانهایی همراه بوده است. به هر حال، با این تجربهی احزاب سیاسی در ایران، این سوال مطرح است که آیا در ایران پس از انقلاب اسلامی احزاب مایهی توسعه و ثبات سیاسی، مشارکت عمومی و تحقق کارویژههای آن مساعد میباشد؟ با توجه به کمبود منابع و معمولا منابع ضعیف و سطحی در این زمینه و با توجه به اشراف نویسنده به موضوع و تلاش او در مراجعه به تمام منابع مرتبط با موضوع، این اثر یکی از کارهای بسیار جالب در زمینهی علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران میباشد که میتواند پاسخگوی سوالات و شبهات متعدد در زمینهی احزاب و کارآمدی یا ناکارآمدی آنها در ایران برای محققان و دانشجویان و سیاستمداران باشد و...