کتاب داستان زخم بستر در روایتی صمیمی و واقع گرا مخاطب را با خود همراه می کند. زخم بستر، داستان مردی است که در حادثه ای نیمی از بدنش فلج می شود. دکترها معتقدند حادثه نه در نخاع، که در ذهنش اتفاق افتاده است. چون ظاهرا علائم صدمه به نخاع دیده نمی شود. او در اثر این اتفاق توانایی پیش گویی در مورد اطرافیان را نیز به دست آورده است. مرد تصمیم می گیرد بعد از بیمارستان بقیه ی عمرش را در کنار مادرش و در شهر خودشان سپری کند. این تصمیم سفری بیرونی و درونی را در بردارد. داستان بلند زخم بستر پشت یک وانت بار سفید می گذرد.