از دهه 1980م. با توسعة فناوریهای نوین ارتباطی همچون: کامپیوتر، اینترنت و ارتباطات ماهواره ای، که تحولی در امر تجارب جهانی و بازارهای پولی و مالی از یک سو و توسعه ارتباطات و آگاهیهای فرهنگی از سویی دیگر، برای مردم جهان فراهم آورد، مقوله ای به نام جهانی شدن، وارد ادبیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شد. بدین ترتیب؛ حاکمیت در دوران مدرنیته و جهانی شدن، ابعاد گسترده ای یافت که با دورانهای گذشته مقایسه پذیر نبود و دولتهای اقتدارطلب از این اختیارات و وظایف همه جانبه، همواره به نفع استمرار سلطه ملی و فراملی خود استفاده کرده اند. تاثیر جهانی شدن روی حاکمیت ملی با رعایت دیدگاه های مختلف و نظامهای متفاوت سیاسی، به ویژه دولتهایی که نمیخواهند یا نمیتوانند قوانین و مقررات، عرف و ارزشهای نوین بین المللی را رعایت کنند، بررسی گردیده است.