تحقیق پیش رو تحت عنوان« درآمدی بر دانش تفسیر»، به مباحث مقدماتی فلسفه دانش تفسیر میپردازد؛ البته بسیاری از مباحث آن به صورت پراکنده در کتابهای علوم قرآنی یا کتابهایی که به صورت مستقل به اصول و قواعد، مبانی یا روششناسی تفسیر پرداختهاند، وجود دارد، اما یکجایی این مطالب با روش تحلیلی تاریخی در این کتابها وجود ندارد. همین امر عزم نگارنده را بر پژوهش در این عرصه و تحت این عنوان راسختر نمود؛ چراکه باید مباحث پیشگفته در حیطه تفسیر به صورت کامل و یکجا و در قالب روش تحلیلی تاریخی بیان شود تا به صورت نظاممند، قابل عرضه به جامعه علمی چه اسلامی و چه غیر اسلامی باشد. اکنون دیگر در جامعه علمی مسلم است که برای بررسی مسائل بیرونی علم باید با نگاه درجه دوم به آن علم مراجعه نمود و تفسیر نیز نمیتواند خود را از این قاعده مستثنا بداند و هر دانشمند و فاضلی با اصطلاح مخصوص به خود به چنین مباحثی بپردازد. با توجه به آنچه بیان شد، به جرئت میتوان گفت این پژوهش اولین پژوهش مبسوط و مستقل درباره تفسیر با نگاه درجه دوم با روش تحلیلی تاریخی است و البته طبیعی است که همیشه اولین کارها اشکالهای فراوانی دارند و رسالت اولیه آنها گشایش راه جدید و بعد از آن در حد توان تنقیح و تعمیق مباحث است.