همیشه می خواندم: «وای بر آن که دو روز عمرش یکسان گذرد.» حالا وقتی به پشت سرم نگاه می کنم و زندگی پر از هیجان، پر از کار و پرتنوع و جالب خودم را می بینم، نفس عمیقی می کشم. سرم را بالا می گیرم، به آسمان نگاه می کنم، چشمکی به او می زنم و می گویم خدا را شکر. مجموعه «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران»، در پی آن است که خاستگاه های ادبیات معاصر ایران را از مجموعه شرایط زیست و نموّ نویسندگان گرفته تا محافل و مجامع و جریان های ادبی و اجتماعی موثر بر آن بکاود تا برای پژوهشگران بعدی، مستندات قابل قبولی برای ردیابی جریان های فرهنگی و دلایل و چگونگی اوج و حضیض آن ها بر جای گذارد.