مولی گری مثل بقیه نیست. او با مهارت های اجتماعی دست و پنجه نرم می کند و منظور دیگران را اشتباه برداشت می کند. مادر بزرگش توسط قوانین ساده ای که مولی می توانست براساس آن زندگی کند، دنیا را برای او تفسیر می کرد. از چند ماه پیش که مادربزرگ درگذشت، مولی به تنهایی با پیچیدگی های زندگی روبرو می شود. او با ذوق و شوق کارش را به عنوان خدمتکار هتل انجام می دهد. شخصیت منحصر به فرد او، همراه با عشق وسواس گونه ی او به نظافت و آداب مناسب، او را تبدیل به یک فرد مناسب برای این شغل می کند. اما زندگی منظم مولی از روزی که وارد سوئیت چارلز بلک بدنام و ثروتمند می شود، به هم می ریزد، اتاق را در وضعیت آشفته ای و خود آقای بلک را مرده در رختخوابش می یابد...