این کتاب نمودار بخشی از تلاش فکری نگارنده در دو سال اخیر است و هم گویای رویارویی اندیشه های جمعی از صاحب نظران و صاحب قلمان در طول این مدت عمده مشغولیت و مسئولیت من در این دوران، ایضاح این معنا بوده است که چگونه بر آیین قدسی غبار دنیویت می نشیند و چرا آسمان جامعه ای از خاک بر تن می کند و به کدام دلیل است که مصلحان و محییان، گاه صواب و صلاح را در این می بینند که کامیابی دنیوی را در کنام دین جستجو کنند و بر اندام شریعت ردایی از ایدئولوژی بپوشانند، و آیینی را که چنان خدمات و حسنات و برکات انسان نواز و آخرت سازی دارد چنین در خدمت دنیا در آورند و از طرف دیگر همواره از خود می پرسیده ام که چرا کسانی فهم زمینی خود از دین را چنین آسمانی می پندارند و درک بشری خود را صبغه اعورایی می بخشد و همیشه با خود در کلنجار و چالش بوده ام که منزل و منزلت راستین دین کجا و کدام است و اگر روزی بزرگانی دین را فربه و متورم می خواستند و روا کردن هر حاجتی را بدو می سپرده اند آیا اینک نوبت آن نرسیده است که به داوری منطقی و مشفقانه آن را از آن آماس بیمار صفتانه برهانیم؟