کتاب حاضر، پژوهشی است دربارهی جریان روشنفکری دینی و چند چهرهی برجستهی آن که در چهار فصل به ترتیب گزارش و بررسی و ارزیابی اندیشههای "علی شریعتی"، "عبدالکریم سروش"، "محمد مجتهد شبستری" و "مصطفی ملکیان" در مقام شخصیتهای شاخص سیر تاریخی روشنفکری دینی آمده است. و در خاتمه بر اساس بررسیهای مذکور، تحلیلی دربارهی این جریان به دست داده شده است. کتاب همچنین ضمیمهای دربارهی نسبت اندیشههای دکتر علی شریعتی و احمد فروید و سه پیوست در بررسی و نقد برخی آرا و افکار متفکران مذکور دارد. نگارنده خاطرنشان میسازد: "در روشنفکری دینی قطعا وجوه مثبتی داشته است از قبیل تحریک اندیشهی مردم علاقمند و ایجاد شور و شوق فکری در سطح جامعه، ترویج بحث روشمند و استدلالی، تلاش برای ایجاد دنیایی آبادتر و عادلانهتر و آزادتر ونقد چهارچوبها و ساختارهای صلب قدرت اجتماعی و سیاسی و بازکردن افق دینداری و سعی در عرضهی دین در طرازی برتر و صورتی عمیقتر. هدف روشنفکران دینی حتی دکتر علی شریعتی ارایهی صورتی خردمندانه و محکمتر و مستدلتر از دین بوده است و تلاش برای رفع تعارضات دین و دنیای جدید و دور ساختن دین از بحرانهای گونهگون". وی معتقد است: "روشنفکری دینی در طول زمان بیشتر مشغول گشودن گرههایی بوده است که خود پیشتر آنها را زده است. مثلا دین برای دنیا پروژهی روشنفکری دینی بوده است و دین برای آخرت پروژهی روشنفکری دینی در زمانی دیگر گشودن گرهای است که با پروژهی اول ایجاد شده است... روشنفکر دینی خود را میراثدار انبیا معرفی میکرد و روشنفکری دینی است که این دعاوی را رد میکند و به همین ترتیب. با این تصور گمان میکنم جریان خاصی که به نام روشنفکری دینی میشناسیم به پایان راه خود رسیده است... اما پایان روشنفکری دینی پایان دیناندیشی نه فقط به معنای عام که به معنای دیناندیشی متجددانه هم نیست. تا دین هست و تجدد هست دیناندیشی متجددانه هم به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای دیناندیشی باقی خواهد ماند".