بحث مطرح شده در کتاب بنیان شهر در واقع به دنبال چگونگی درک شهر به عنوان پدیده ای است که از تمایل فعالیت های حیاتی اقتصادی و اجتماعی برای انباشت در فضای جغرافیایی حول مرکز ثقل عملکردی آن پدید می آید. این موضوع در سرمایه داری اساسا به معنای گرایش واحدهای منتخب سرمایه به خوشه خوشه شدن به منظور صرفه جویی در روابط متقابل مبادله ایشان و بهره گیری از اثرات گوناگون کارایی و بهره وری ای است که از مجاورت مکانی مشترک آنها سرچشمه می گیرد. با این حال، این روابط فقط نشان دهندهی جنینی ترین عناصر در خاستگاه و فرم شهرها در دوران مدرن است. کتاب در ادامه، هم به لحاظ نظری و هم از نظر تجربی، تغییر ماهیت شهرنشینی را در دوران سرمایه داری دنبال می کند. نکته ای که در این کتاب مفصل به آن پرداخته می شود مربوط به الگوهای عجیب یک شهرنشینی نوظهور است که ظاهر تاریخی و جغرافیایی خود را در مرحله ی در حال ظهور سرمایه داری شناختی - فرهنگی نشان می دهد و اکنون به سرعت می رود تا در سراسر جهان گسترش یابد.