ایلین گلتینیوس سوگند خورده مردمش را نجات دهد، اما این کار بهایی گزاف دارد! او که در تابوت آهنین ملکهی فی اسیر است برای تحمل ماهها شکنجه باید تمام ارادهی آتشینش را به یاری بخواند. دانستن اینکه تسلیم شدن در برابر مایو به معنای نابودی عزیزانش خواهد بود، باعث میشود تاب بیاورد، اما رشتهی مقاومتش هر روز نازکتر میشود... بعد از دستگیری ایلین، یاران و همراهانش هریک در گوشهای پی سرنوشتی رفتهاند. رشتههایی تازه پیوند خواهد خورد و پیوندهایی نیز تا ابد گسسته خواهد شد. اما دست سرنوشت سرانجام همه را بهسمتی هدایت میکند که برای رسیدن به رستگاری برای اریلیا به جنگ بروند...