گام زدن در حوزه مطالعات دینی فیلم یکی از ضرورتهای دوران ماست. بازخوانی عرصههای متنوع و گسترده مطالعات فیلم بر اساس آموزههای دینی زمینه را برای رشد و گسترش جریانهای فیلمسازی همسو با فرهنگ ما فراهم میکند. یکی از این عرصهها نظریه فیلم است. سخن گفتن از نظریه دینی فیلم در واقع به معنای مواجهه نظری بر اساس مبانی حکمی اسلامی با حوزههای مختلف در نظریه فیلم و بررسی پیامدهای نظری آن است؛ چیزی که در عرصهای مطالعاتی با عنوان فلسفه فیلم که حاصل تأملات فلسفی درباره فیلم است از آن بحث میشود. اگر چه نظریه فیلم اکنون تحولات بسیاری را از سر گذرانده است با این حال یکی از مباحثی که باید درباره آن موضع نظری گرفت فیلم و واقعیت است. تلاش این بوده که در بازخوانی نظریهها بر اساس مبانی خودمان از افتادن در ورطه مدگرایی و باب روز بودن که در غرب مانند زندگی روزمره در سنت علمی آن هم جاری است اجتناب کنیم. در این نوشته نظریههای واقعگرایی فیلم از جنبه مبادی فلسفی آنها بررسی انتقادی شدهاند. بحث کانونی این بررسی نسبت فیلم با واقعیت است. سئوال اساسی که در کانون این پژوهش قرار دارد این است که با نقد مبانی از پایگاه حکمی اسلامی آیا نظریهها همچنان به شکل اولیه باقی خواهند ماند یا نقد نظریه پیامدهای نظری و زیباییشناختی خواهد داشت.