آیا هدف زندگی رسیدن به خوشبختی است؟ چه کسی آرزو نمی کند تا به جایی دوردست در آن علفزار آفتابی برسد که در آن بتوانیم در قناعت خالص بمانیم؟ در واقعیت می دانیم که زندگی چنین نیست؛ جاده ما غالبا خواب آور است و راه نامشخص است. بیشتر اوقات ما در شرایط ناگوار گناه، اندوه، خیانت، شک، افسردگی، عصبانیت، ترور و مانند آن گم می شویم. آیا این همه ی چیزی ست که می توانیم به آن امیدوار باشیم؟ هولیس می گوید شاید نه. او در کتاب «مرداب روح» ادعا می کند که هدف از زندگی سعادت نیست بلکه معنی است و معنای آن گرچه ممکن است سراسر خوشبختی و آرامش نباشد، اما واقعی است. «مرداب روح» نشان می دهد که منظور هولیس از سفر فردی و ایجاد روح چیست. به عقیده او روح جایی است که ما با گرانش زندگی روبرو می شویم و همچنین از هدف و عمیق ترین معنای زندگی پرده برمی داریم. این کتاب حکایت مکرر همۀ انسان هاست. در این روزگار که نومیدی و احساس درماندگی، واقعیتی همه گیر به نظر می رسد، تصور آرامش و شادی ماندگار و ناب، معنایی کاملا دور از ذهن و غیر ملموس شده است و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمی های سطحی و زود گذر و وابسته به نمونه هایی که خود ناقص و گذرا هستند درآمده است.