شناخت اجتماعی چگونه شکل میگیرد؟ چگونه قوای شناختی ما – توجه، مقولهبندی، حافظه و معناسازی – که بهظاهر هستارهایی فردیاند، در فرهنگی که در آن زندگی میکنیم برساخته میشوند؟ پیشفرض این کتاب آن است که شناخت اساسا امری اجتماعی است و شناخت ما از جهان اطراف تحت تاثیر جامعۀ فکریای است که به آن تعلق داریم. بنابراین، در جهان پدیدارها و رفتارها واقعیت هستاری عینی یا ذهنی نیست، بلکه محصول میان ذهنیت هاست. خواندن این کتاب به پژوهشگران و اندیشهورزانی پیشنهاد میشود که رضایت چندانی از جریان غالب در علوم اجتماعی ندارند و معتقدند متغیرها، واحدهای تحلیل، روششناسی و، در یککلام، کانون توجه پژوهشگران به موضوع تحقیق باید تغییر کند. بهعلاوه، نمونههای فراوانی که از ساحت اجتماعی تجربههای بهظاهر فردی در کتاب ارائه میشود برای سایر اندیشمندان علومانسانی، بهویژه روانشناسان (شناختی)، نیز سودمند بوده، به آنها نشان میدهد چگونه برای رسیدن به تحلیلی دقیقتر از دادهها باید به جنبههای اجتماعی آنها نیز توجه کنند.