کارنامه حلاجپژوهی در ایران و حتی جهان بسیار پر بار است و محققین گرانقدری درباره او قلمفرسایی کردهاند؛ اما آنچه در این تحقیقات پرشمار نادیده انگاشته شده و موضوع اثری مستقل را به خود اختصاص نداده بود، تاریخ تحول دیدگاه صوفیه درباره حلاج است. این غفلت در حالی است که شناسایی این سیر تحول که به طور قطع جدا از سیر تاریخی جریان فکری تصوف در اسلام و ایران قابل مطالعه نیست، گرههای فراوانی را از مسئله حلاج باز میکند؛ گرههایی که با گذشت سالیان دراز از بارور شدن تحقیقات روشمند در ایران، هنوز وجود دارد. هدف نگارنده در این تحقیق -ضمن پاسخگویی به تمام مجهولاتی که طی سالیان متمادی درباره حلاج در ذهن داشت- نشان دادن کاربردی بودن تحقیقات مشابه درباره تاریخ تصوف است که بتوان به موجب آن ضمن بازخوانی تاریخ تصوف، از اظهارنظرهای خوشبینانه، کلی و ذوقی درباره مشایخ صوفیه پرهیز کرد. فصلبندی کتاب بر مبنایی روشن و هدفمند و در راستای پاسخ به پرسشهای پژوهش ترتیب یافته است که به طور مفصل در فصل پایانی درباره آن بحث شده است.