روابط بینالملل در اوایل قرن بیستم به عنوان رشتهی دانشگاهی متمایز ظاهر شد؛ یعنی، زمانی که محققان و سیاستمداران درصدد بررسی نظاممند «علل جنگ و شرایط صلح» برآمدند. با این حال، مبانی فلسفی این رشته به قرنها تفکر در مورد طبیعت بشر، اقتدار سیاسی، عدالت و بیعدالتی، و پیامدهای آنها برای روابط درون و بین اجتماعات سیاسی باز میگردد. از آن زمان، روابط بینالملل به یکی از مهمترین و پویاترین حوزههای مطالعهی دانشگاهی دوران معاصر تبدیل شده است. استفانی لاوسن در عین پرداختن به موضوعات و دغدغههای کلیدی دوران معاصر، با نگاهی تاریخی و زمینهمند، درون مایههای محوری و دیدگاههای نظری را به خوانندگان عرضه میکند. این درون مایهها و دیدگاهها شامل ظهور دولتها و امپراطوریها، نظریههای گوناگون از رئالیسم کلاسیک و لیبرالیسم گرفته تا نظریهی «سبز» و پسا استعماری، تاریخ بینالمللی قرن بیستم، امنیت و ناامنی، حکمرانی جهانی و نظم جهان، اقتصاد سیاسی بینالمللی، چشماندازهای جهانی شدن و جهان «پسا بینالمللی» میشوند.