وقتی فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، تقصیر شکست در نبرد پاوی را به گردن سپهسالار بوربون می اندازد و او را از فرانسه تبعید می کند، سپهسالار از سرنوشت ژان، کودک نوزادش، بیمناک می شود و او را به دست سرباز وفاداری می سپارد تا کودک را به یکی از روستاهای دورافتاده ایتالیا ببرد و به نگهداری و تربیت او بپردازد. ژان در هجده سالگی هنگام سفر به اسپانیا با کشتی به دست دزدان دریایی اسیر و به مصر برده می شود. ولی پس از چندی به اتیوپی و سپس به هند می گریزد. در هند مورد توجه اکبر، امپراتوری گورکانی، قرار می گیرد و در دربار وی به مشاغل مهمی نائل می گردد. پس از چندی اکبر یک مهاراجه نشین را به عنوان تیول به ژان می بخشد... این کتاب سرگذشت شگفت انگیز این مهاراجه فرانسوی است که هنوز بازماندگانش در بوپال هند زندگی می کنند و نام خانوادگی بوربون را حفظ کرده اند.