ادبیات در این دیار زودتر از سینما زبان باز کرد، زبان و نگاه تصویرگرانه ی هدایت، نیما، شاملو، اخوان، ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری و نصرت رحمانی و... در سالهای 20 تاکنون زبان گشای ادبیات و سینما بوده است. سینما، شاگرد این ادبیات بود اما تفاوت است میان اجرای شعرو داستان با سینما: سینما برای اینکه روی دیوار بیفتد، رنج بسیار و مقاومت سخت می خواهد با نویسنده و قلم و کاغذ اثرمی آید اما با یک متن و یک دوربین، فیلم روی دیوار نمی افتد... در اشعار و آثار نصرت رحمانی، تصاویر و تپش حس قدرتمندی وجود دارد که با سینمای خیابانی زنده و زبان بازیگوشانه ی هنری کیمیایی کیپ شده است. گویا هر دو از یک پنجره با باغ جهان می نگرد، پنجره ای از هجرانی و قله هایی که بی تخفیف در خود تخمیر می شوند....