عرفا در پرداختن به ظواهر شریعت به دو گروه تقسیم میشدند. گروه اول کسانی بودند که در بیاعتبار شمردن ظواهر قرآن راه افراط را در پیش گرفتند. گروه دوم کسانی بودند که ظواهر قرآن را برای عدهای لازم و قابل اجرا میدانستند. این گروه معتقد بودند اگر کسی تصور کند حقیقت و شریعت در تقابل با یکدیگرند، یا ظاهر و باطن قرآن با یکدیگر سازگاری ندارند به کفر نزدیک شده است. زیرا ظواهر قرآن برای اکثریت مردم قابل اجراست. ولی باطن قرآن که همان اسرار الهی است، خاص مقربان خداست. زیرا مردم عادی از درک آن عاجزند. آنها معتقد بودند انبیا و اولیا حقایق الهی را به صورت در در صدف نهادهاند، تا آنهایی که استعداد درک حقایق را دارند بتوانند از آن استفاده کنند. از نظر آنها همه استعداد قبول اسرار الهی را ندارند. این اسرار، امانت الهی است و باید به اهلش سپرده شود و از نامحرم مخفی بماند.