عاقل بودن مدتهاست که صرفا به عنوان حالت ملایم و مبهم عدم بیمار روانی تعریف شده است. در حالی که نوشتههای مربوط به جنون کل کتابخانهها را پر کرده است، تا کنون هیچکس فکر نکرده است که منحصرا با ایده سلامت عقل درگیر شود. در جامعهای که با زیادهروی اداره میشود، دیوانگی حالت ذهنی است که ما بهشدت با آن همذات پنداری میکنیم. اگرچه در نهایت مخرب است، اما اغلب به عنوان سرچشمه نبوغ، فردیت و ابراز وجود شناخته می شود. از سوی دیگر، سلامت عقل ما را گیج می کند. یکی از معتبرترین روانکاوان و متفکران اصیل جهان، آدام فیلیپس، این عدم تعادل تاریخی را جبران می کند. او زندگی ما را به چیزهای ضروری باز می گرداند و بر این تمرکز می کند که چگونه ما – به عنوان انسان، والدین، عاشق، به عنوان افرادی که کار برایشان مهم است – می توانیم فضایی برای نگرش عاقلانه و متعادل به زندگی ایجاد کنیم. در دنیایی که از داستان های ناکارآمدی و رنج اشباع شده است، او راهی به جلو ارائه می دهد که به همان اندازه که زمینی و واقع بینانه است، نشاط آور و امیدوارکننده است.