چون انسان از روح ملکوتی، روح بشری و جسم ترکیب شده، که همه پارههایی از گیهاناند، و این گیهان خود از عیان معرفت اوست، چون گیهانی خرد و اندرون گیهان بزرگ ظاهر میشود، که این دو تصاویری منعکس و قرین یکدیگراند. از این منظر، آموزه سنتی تطابق عالم کبیر و صغیر، بر پایه ایده عقل اعلی و واحد است. این ایده پیوستی است میان گیهانشناسی و مابعدالطبیعه محض، که خود از هرمسیگری میراث برده. در هر هرمسیگری مفهوم مابعدالطبیعه، آموزه امر قدیم است در برابر امر حادث. تیتوس بورکهارت میگوید که بخش اعظم مابعدالطبیعه ارسطو، چیزی فراتر از گیهانشناسی نیست. در یکی از متون منسوب به هرمس در باب عقل اعلی و یا روح چنین آمده عقل نه پارهای از جوهر الهی بل پرتوی است از آن جوهر، چونان نوری که در پیش چشم خورشید میدرخشد.