در این کتاب سری می زنیم به داستان های قدیمی که در دوران بچگیمان شنیده ایم. شاید که در حال و احوال امروز ما، خواندن آن قصه های شیرین اندکی فرح بخش باشد. از جمله داستان های موجود در کتاب می توان به : گل خندان، راه و بی راه، خیر و شر، مرغ سعادت، گل زرد، خاله قورباغه، فرزندان من، شاه و وزیر، بو علی، سنگ صبور، مرد سه زنه، یکی بود یکی نبود، بز زنگوله پا، بلبل سرگشته، درخت بادام، خاله سوسکه،کلاغ لجباز، گنجشکک، شیرشکر، روباه پیر، سگ پیش نماز، عروس و مادر شوهر، پیله ور، ملک ابراهیم، شغال بی دم، دیوانگان، دختر قاضی، گرگ خونخوار و روباه افسونکار و ... اشاره کرد، که قطعا خواندن این قصه ها، اتمسفر تازه ای را برای خوانندگانش فراهم می آورد. صبحی اگر نامدارترین راوی قصه های عامیانه در روزگار ما نباشد، از نامدارترین این عرصه است و در عین حال می توان او را پایه گذار گردآوری این میراث دانست که اگر همت خستگی ناپذیر او نبود، امروز، دنبال روان او، کاری به مراتب سخت تر و سنگین تر داشتند. شاید قدر منزلت کاری که صبحی آغاز کرد و عمری را در راه آن صرف کرد، به این زودی در فرهنگ ما شناخته نشود. درکشوری که با خاموش شدن صدای او اندک اندک یاد و خاطره اش کمرنگ شد و نسل کنونی به ندرت حتی نام او را شنیده است، اما خوشبختانه، بسیارانی هستند که صدای گرم صبحی هنوز در گوششان طنین دارد و نام او قصه های عامیانه برایشان در هم آمیخته است. فضل الله صبحی مهتدی اولین قصه گوی رادیو در برنامه قصه های ظهر جمعه بود. بسیار از قدیمی ترها یادشان می آید صدای گیرا و داستان های شیرین صبحی را و چه زندگی ها که نکرده اند با آن. زمان ما که رسید مرحود خوش ذوق و خوش صدا حمید عاملی یا قصه گوی معروف قصه های ظهر جمعه قصه های شیرین می گفت، آن قدر شیرین که گاه یادمان می رفت ناهار هم باید بخوریم. خدایشان مثل انتهای شیرین قصه هایشان انتهایی شیرین برایشان مهیا کند. فضل الله مهتدی (صبحی)، شیوه خاص خود را انتخاب کرد. او از میان روایت های گوناگون افسانه های کهن، به روایت واحدی می رسید و در جهت جذب شنوندگان، با افزودن شاخ و برگ، قصه ای تازه می آفرید که شاید بتوان در میان روایت های گوناگون آن قصه، به روایت صبحی نائل شد. کسانی که سالی از سن شان می گذرد، هنوز صدای فضل الله صبحی و داستان گویی هایش را در رادیو ایران به خاطر دارند. آن که راوی دوباره ای برای دیوان بلخ بود و دیوان سالاران بلخ، زمانه ای تلخ به جای جای دیوان زندگی اش حکاکی کردند. بخشی از این کتاب به دیوان کامل بلخ مخصوص شده، دیوانی که لااقل اکنون نمی توان شرحی بر آن نوشت و شاید هر نوشته ای از ارزش آن بکاهد. از این رو، فرهنگ عامیانه ایرانی وامدار صبحی است و درود هر رهرو این راه و هر خواننده اینگونه آثار نثار یاد و خاطره ی این مرد بزرگ خواهد بود که پس از رهایی از کشمکش های اجتماعی و توفان های آن، سرانجام به دریای دیگری، دریای ی اسمار و افسانه ها دل زد و تا به آخر با شوق در این راه گام برداشت...