غلامحسن حدادزادگان، کارمند بنیاد شهید شهر قزوین، راننده آمبولانس پیکر شهدا و پیامرسان شهادت تعدادی از شهدای قزوین به خانوادههایشان است. عدهای میگویند که خبر شهادت هزار شهید را برده رسانده. عدهای دیگر میگویند بیش از صد خانواده نبوده اما او یکی از سختترین کارهای ممکن در مواجهه با خانواده شهدا را برعهده گرفته است. ماجراهای حداد زادگان با جنازهها گاه وهمناک است و گاه خندهدار، مشخص نیست او چطور توانسته آن را از خاطرات بگیرد و آنها به یک نحو شیرین و به یادماندنی برای دیگران تعریف کند. به گفته نویسنده خاطرات آقای حدادزادگان مثل یک قالی گران قیمت است که به خاطر گذشت سالها و انبوه آلام، بخش یاز طرح اصلی اش از بین رفته که نیاز به رفوگری از روی نقشه قالی به مدد عکسها، مصاحبه با دوستان، خانواده شهدا و تخیل و رنگ آمیزی صحنهها و موقعیتها داشت. کتاب «روزهای پیامبری» در چهار فصل «ماشین داماد»، «در برابر امواج»، «روزهای پیامبری» و «شهر باران» و ۴۳ بخش نوشته شده است.