جغرافیای فرهنگی حوزهای مهیج، زنده و متنوع است، و همین انرژی و سرزندگی است که ما را بر آن داشت در این پیشگفتار، این واژه را بهصورت جمع به کار ببریم. جغرافیای فرهنگی بهگونهای که اکنون در جریان است، قلمرو بسیار وسیعتری از یک شاخۀ مجزای جغرافیای انسانی دارد. همانطور که مقالات پیش رو روشن میکنند، در حال حاضر متخصصان جغرافیای فرهنگی بهطور عادی با مجموعهای از پرسشهای مهم دربارۀ فرایندهای اجتماعی از جمله شکلگیری هویت، ساختار تفاوت فرهنگی، شهروندی، و تعلق سروکار دارند. این فرایندها فهم ما از دستهبندیهای اساسی جغرافیایی مانند فضا و مکان، چشمانداز و محیط، امر عمومی و امر خصوصی را نیز به چالش میکشند؛ اما بهنظر ما، جغرافیای فرهنگی، چنین ایدهها و تصاویری را با جهان مادی دگرگونشوندۀ پیوند میدهد. این رشته به ما اجازۀ کشف این امر را میدهد که چگونه این فرایندها متأثر از تحرک رشدیافته، تغییرات محیط اجتماعی تکنولوژیک، و نیروهای دیگری هستند که مفاهیم موجود مرتبط با روابط میان طبیعت و فرهنگ را تغییر میدهند. همانطور که کتاب پیش رو آشکار میکنند، جغرافیای فرهنگی با عبور از مرزهای میان حوزههایی همچون جغرافیای سیاسی و اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که قبلا زیررشتههای جغرافیا محسوب میشدند، به ایدههای اقتصادی و سیاسی مرتبط با حکمرانی و انباشت منعطف نیز میپردازد.