نقد ادبی دارای دو اشکال است که با یکدیگر در تقابل اند:یکی آن که مبادرت به آن بیش از اندازه آسنا ضاست؛دیگر آن که به شکل سر در گم کننده ای دشوار است. نخستین نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم،دو سوگرایی ذاتی ماهیت نقد ادبی است.در دنیای نقد،میان نظریه و عملکرد،مرز روشنی وجود ندارد.نقد یا نظریه ادبی نمی تواند اثر بزرگی را که در دنیای ادبیات همواره از جاذبه های بسیاری برخوردار است.آن چنان که باید توضیح دهد و همه چیز را در مورد آن روشن گرداند.ما حتی پس از چهارصد سال اندیشیدن درباه شکسپیر،هنوز هم به طور کامل آثار او را در نیافته ایم؛اما خواننده ای که خود را به خوبی آماده ساخته است،در پی آن خواهد بود تا برای فهم آنها بهترین وسیله ای را که می تواند،به دست آورد. ما در این کتاب،با تکیه بر پنجاه مفهوم مهمی که به آنها پرداختهایم،قصد داریم چنین وسیله ای را برای شما فراهم بیاوریم.روشن است که هر خواننده اهلی،در مواردی،در باب رویکردها و دیدگاه هایی که می تواند برای او سودمندترباشد،تصمیم خواهد گرفت.